دهکده دانلود رایگان مرجع دانلود و آموزش نرم افزار
|
سلام ، امشب دلم برات خیلی تنگ شده نمیدونم چرا ناگهان احساس تنهایی کردم ، گفتم بیام برات چند نظر بزارم بلکه یه ذره اروم بشم ...
چه غریب ماندی ای دل، نه غمی، نه غمگساری نه به انتظار ياری، نه ز يار انتظاری دل من! چه حيف بودی كه چنين ز كار ماندی چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاری سحرم كشيده خنجر كه: چرا شبت نكشته ست تو بكش كه تا نيفتد دگرم به شب گذاری به سرشك همچو باران ز برت چه بر خورم من؟ كه چو سنگ تيره ماندی همه عمر بر مزاری نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر بر آرم منم آن درخت پيری كه نداشت برگ و باری سر بی پناه پيری به كنار گير و بگذر كه به غير مرگ ديگر نگشايدت كناری به غروب اين بيابان بنشين غريب و تنها بنگر وفای ياران كه رها كنند ياری .............................................................................................................................
گفته بودی که:«چرا محو تماشای منی؟
آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی!»
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی !
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: تیام و هانی ، ، برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |